Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-03@07:44:31 GMT

راز این همه خشونت قرون وسطایی در اغتشاشات کشور

تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۵۳۳۷۴

راز این همه خشونت قرون وسطایی در اغتشاشات کشور

در واقع تمام این اقدامات و خشونت‌ها و آبروریزی‌های دشمن، می‌تواند واکنشی عصبی و از روی ترس و نگرانی به این نتیجه باشد که، راه‌حل دیگری ندارند.

به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: آشوب‌های این روزهای ایران، چند تفاوت اساسی با آشوب‌های قبل دارد. یکی از این تفاوت‌ها پررنگ بودن مبحث «خشونت» در آن است، چه کلامی و چه فیزیکی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اصرار عجیب برای دیدن و شنیده شدن این خشونت‌ها، یکی دیگر از این تفاوت‌هاست. با توجه به این که نقش «رسانه» و «فضای مجازی» در بروز این خشونت‌های وحشیانه پُررنگ و برجسته است، در این نوشتار تلاش می‌کنیم ضمن گشتن در لابه‌لای تاریخ برای یافتن موارد مشابه جهت تبیین، پاسخی برای چرایی وجود چنین پدیده‌ای بیابیم.

می‌خواهیم بدانیم چه اتفاقاتی افتاده که عده‌ای برخلاف عقل و تمام استانداردهای انسانیِ پذیرفته شده در دنیا، در قرن بیست و یکم ناگهان این‌طور عیان، وحشی می‌شوند، سلاح می‌کشند و در روز روشن مثلا سر می‌برند، انسانی را آتش می‌زنند، فحش‌های جنسی می‌دهند و وقتی اعتراضی می‌شنوند، در اوج بی‌شرافتی، معترض را «بی شرف» صدا می‌زنند؟

از این مهم‌تر، چرا این خشونت‌هایشان را پنهان نمی‌کنند و اصرار دارند که دیده شود؟ چرا حین انجام خشونت، به خشونت‌های به مراتب کوچک‌تری که از ناحیه مقابل بعضا حتی رخ نداده، حمله می‌کنند؟ با توجه به انزجاری که این مدل مبارزه بین مردم ایجاد می‌کند، چرا نگران تبعات آن نیستند؟

برای یافتن پاسخ‌های این چند سؤال مجبوریم به نکته‌ای تاریخی که پیش از این در همین ستون آورده‌ایم، دوباره ارجاع دهیم. بخوانید:

در تاریخ اروپا می‌خوانیم در قدیم الایام- مثلا ۲۰۰۰ سال پیش- وقتی یک جریان قدرتمند و حاکم می‌خواست، مردم ده یا منطقه‌ای را با خود همراه کند، دست به «خشونت» می‌زد. خشونت از جنس شکنجه‌های وحشیانه و قطع عضو و حتی قتل.

این شکنجه و جنایت هم به عمد، در میادین اصلی شهر یا روستا و جلوی چشم مردم انجام می‌شد تا «موثر» واقع شود. یعنی همراه کردن مردم با یک جریان، با زور و خشونتی عیان و عُریان صورت می‌گرفت.

در مباحث «جامعه‌شناسی علم» هم می‌خوانیم، این طیف علم را هم به خدمت می‌گرفت و مثلا با مطالعه و شناخت بدن انسان، طوری عضو بدن را انتخاب و آن را از تن قربانی جدا می‌کرد که، بیشتر زجر بکشد، بلندتر فریاد بزند و دیرتر بمیرد تا همه ببینند و بشنوند و به سمتی بروند که، آن جریان قدرتمند می‌خواهد.

با شروع دوران به اصطلاح مدرن و با تغییراتی که در حوزه‌های مختلف از جمله حکومتداری به وجود آمد، تلاش شد، این «کنترل» و «شکنجه» و «تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی» برای «حرکت دادن به یک سمت خاص» با تغییراتی در «روش» همراه شود.

مثلا، کمتر دیده شود، یا اصلا دیده نشود یا حتی، بی‌درد و خونریزی باشد چرا که صاحبان قدرت به مرور متوجه شده بودند که روش‌های کم هزینه تری نیز وجود دارد که چه بسا، موثرتر هم هستند.

ساخت زندان «سراسر بین» یا panopticon در اواخر قرن ۱۸ میلادی، در همین چارچوب قابل تحلیل است.

این زندان توسط فیلسوف فایده‌گرای انگلیسی یعنی «جرمی بنتام» طوری طراحی شده بود تا به زندانبان‌ها اجازه دهد که تمامی زندانی‌ها را زیر نظارت خود داشته باشند بدون این‌که آنها بتوانند مطمئن شوند که در کدام لحظه تحت نظارت‌اند! نوعی شکنجه که به ظاهر نه درد داشت نه خونریزی اما به‌اندازه شکنجه جسمی عذاب‌آور و موثر بود و سروصدا و هزینه روش‌های قدیمی را هم نداشت.

رفته‌رفته مطالعات دقیق‌تر، ریزتر و جدی‌تری روی ذهن و چگونگی تاثیرگذاری بر آن انجام شد که به‌عنوان فقط یک نمونه، نتیجه آن شد کتاب «تفکر سریع و کُند» نوشته دانیل کانمن یهودی که تکنیک‌های آن امروز از سوی برخی افراد و رسانه‌ها مورد «سوءاستفاده» قرار می‌گیرد.

تکنیک‌هایی که بعضا می‌تواند کاربرد همان شکنجه‌های قرون وسطایی را داشته باشد منتهی بدون خون‌ریزی و خشونت فیزیکی. نوعی شکنجه مثلا روحی. می‌خواهیم بگوئیم، امروزه رسانه‌ها می‌توانند با تکنیک‌ها و روش‌های نرم در افکار عمومی، همان‌اندازه تاثیر بگذارند که ۲۰۰۰ سال پیش صاحبان قدرت با شکنجه و قتل به دنبال آن بودند.

اما ۵۰ روزی می‌شود که شرایط در ایران به طرز حیرت‌انگیزی تغییر کرده است. با اوباش قمه‌کش و اغتشاشگران اجاره‌ای مواجهیم که دست به خشونت‌هایی می‌زنند که دیدن و شنیدنش، دود از کَلّه آدم بلند می‌کند... اینجا موضوع مورد بحث ما، صرفا این اوباش نیست. چرا که چنین موجوداتی منحصر به تاریخ گذشته‌های دور نیستند و هروقت فرصت بیابند، جنایت می‌کنند.

مثلا در دهه ۳۰ میلادی چنین خشونت‌های وحشیانه‌ای در جریان مبارزات فاشیست‌های ایتالیا و آلمان مشهود بود و آنها هم اصرار داشتند، این خشونت‌ها دیده و شنیده شود! یا در جریان حمله داعش به کشورهای منطقه که شاید بتوان گفت، یکی از بدترین خشونت‌ها رواج یافت.

یادآوری این نکته هم ضروری است که، مورد بحث ما، صاحبان و گردانندگان این اوباش اجاره‌ای هستند که خط و ربط را به آنها می‌دهند. اوباشی که در کف خیابان است، صرفا یک «مهره» و «سر نخ» است که به ازای جنایاتش، حقوق می‌گیرد.

صاحبان این «پروژه خشونت»، و رد پای آنها را می‌شود در آن چند شبکه فارسی زبان دید که در لندن و واشنگتن مستقر هستند. صاحبان این پروژه یعنی موساد و سیا و... چرا می‌خواهند خشونت‌ها در اوج بوده و اتفاقا دیده شوند؟!

«تابوشکنی» یکی از اهداف و دلایل راه‌اندازی این پروژه شوم می‌تواند باشد.

وقتی جنایتی غیرقابل باور و پیش‌بینی نشده (مثل سربریدن یا آتش زدن یک پلیس یا سلاخی کردن چند سرباز وظیفه و اهانت‌های شرم‌آور به مقدسات و شکنجه‌های وحشیانه و به شهادت رساندن یک جوان طلبه) در کشوری مثل ایران که تمام دنیا بر امنیتش غبطه می‌خورند به‌صورت ناگهانی انجام و تصاویر آن فورا منتشر می‌شود و حتی برای تکذیب یا توجیه آن نه تنها تلاشی نمی‌شود بلکه در فضای مجازی بر تکرار آن تاکید می‌گردد، یعنی آنها به دنبال تابوشکنی و دستکاری ذهن هستند.

این جنایات تکرار می‌شوند، تا از حساسیت‌ها کاسته شود. «ترس» و «ترساندن» را هم چاشنی جنایاتشان می‌کنند تا آن احساس طبیعی «خشم» و «نفرت از خشونت» که با دیدن این جنایات بروز می‌یابند، فرصت بروز نیابند.

چه باور کنیم چه نکنیم، امروز با روش‌های شیطانی مواجهیم که به دنبال رسیدن به هدف (مثلاً سوریه‌سازی ایران) به هر روش ممکن است. فلذا نباید اجازه این «تابو شکنی» داده شود. باید این «مارپیچ سکوت» را که با استفاده از لشکر سایبری و توئیتری حکمفرما شده را شکست.

نباید آتش زدن یک انسان، فحاشی‌های جنسی، بریدن سر، اهانت به قرآن و مقدسات آن‌قدر تکرار شود که در اذهان تبدیل به امری عادی شود، که اگر عادی شد، سراغ سایر مردم هم خواهند آمد. ایرانی نجیب، با فرهنگ و با اصالت است.

اینها ایرانی نیستند و صرفا از ایرانی بودن، فارسی حرف زدن را بلدند. ایرانی به ناموسش حمله نمی‌کند و چادر از سرش پایین نمی‌کشد، بسیجی آتش نمی‌زند و به این جنایتش افتخار نمی‌کند.

باید فورا، بساطشان جمع شود. هم بساط اراذل اجاره‌ای و هم صاحبان این اراذل. دلیل هجمه سنگین به واکنش‌های پلیس یا اعتراضات مردم به این وحشی بازی‌ها، دلیل برجسته‌سازی کوچک‌ترین تخلف پلیسی که ۵۰ روز است دستور مماشات دارد! جلوگیری از جمع شدن بساطشان است.

روی بحث ما، اراذل و قمه‌کش‌هایی هستند که آدم می‌کشند نه آن نوجوان هیجان زده‌ای که قربانی فضای بی‌دروپیکر رسانه‌ای است.

وقتی ماشین کشتار داعش در عراق و سوریه به راه افتاد و تصاویر جنایات از سوی همین داعش در فضای رسانه‌ای به صورت انبوه منتشر شد، کارشناسان را به این نتیجه رساند که داعش را - برخلاف آنچه گفته می‌شد-برای «ماندن» نیاورده‌اند.

داعش که با استفاده از تکنیک «ایجاد وحشت» مقاومت را می‌شکست، در واقع جاده صاف‌کن صاحبانش بود. داعش باید می‌آمد، در کنار نشان دادن یک چهره خشن از اسلام، کشورهای بزرگ مقاومت یعنی عراق و سوریه و حتی ایران را ویران می‌کرد و می‌رفت.

بعد نوبت به صاحبان داعش می‌رسید که با تقسیم هر یک از این کشورها به چند کشور کوچک‌تر، برای اسرائیل «حاشیه امن» بسازد.

ما فکر می‌کنیم، یکی دیگر از دلایل ورود عریان اراذل اجاره‌ای و صاحبانشان به خشونت و اصرارشان برای دیده شدن این خشونت‌ها، همین نکته است. آنها می‌خواهند مردم را بترسانند و پیشروی کنند.

آنها چه بدانند چه ندانند، درست مثل داعش جاده صاف‌کن هستند. ویرانی با آنها، تجزیه با صاحبان آنها. این را می‌شود از هزار پرچمی که در تجمعات برلین آورده بودند فهمید. همین قدر متوهم!

شکارچیان با تجربه می‌گویند، وقتی حیوانی وحشی به تله می‌افتد و همه راه‌ها را به روی خود بسته می‌بیند، آن لحظه لحظه‌ای است که باید منتظر خشن‌ترین خشونت‌هایش بود. چنگ و دندان نشان دادن و سر و صدا به‌راه‌انداختن در چنین شرایطی صورت می‌گیرد. چون چاره‌ای ندارد و همه راه‌ها را به روی خود بسته می‌بیند.

شاید دلیل این همه وحشی‌گری و سروصدای دشمنان جمهوری اسلامی، وضعیتی است که در آن گرفتار شده‌اند.

به‌عنوان فقط یک مثال همین دو روز پیش تلویزیون رژیم صهیونیستی نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که نشان می‌داد، بسیاری از صهیونیست‌ها به این نتیجه قطعی رسیده‌اند که، «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.»

وضعیت اروپا و آمریکا را هم که می‌بینید. در واقع تمام این اقدامات و خشونت‌ها و آبروریزی‌های دشمن، می‌تواند واکنشی عصبی و از روی ترس و نگرانی به این نتیجه باشد که، راه‌حل دیگری ندارند.

به قول استاد کچوئیان نشان‌دهنده آخرین تلاش‌هایشان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. ایرانی که خودشان می‌گویند، با چند پهپاد ورق را در جنگ اوکراین برگرداند!

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو حادثه شاهچراغ قیمت تابو شکنی خشونت اغتشاشات خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت خشونت ها اجاره ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۵۳۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟

بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذی‌صلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روز‌ها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشته‌سازی‌ها قرار گرفته است. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ 29 شهریور 1401 و با شروع اغتشاشات در ایران، خبر‌های جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخورد‌های بسیاری در بین افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی داشت.

نیکا شاکرمی دختر 16 ساله‌ای بود، که در روز‌های ابتدایی اغتشاشات 1401، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانه‌های معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیرو‌های امنیتی در فضای مجازی و رسانه‌های بیگانه شد.

پرونده نیکا شاکرمی از بحث‌برانگیزترین پرونده‌های قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژه‌ای که حتی شبکه خبری سی‌ان‌ان به عنوان یکی از شبکه‌های صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارش‌های خود کرده بود.

نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینه‌های پروژه کشته‌سازی

«کشته‌سازی»، پروژه‌ای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشه‌های شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آن‌ها رسوا می‌شود.

پس از ایجاد ناآرامی‌ها و اغتشاشات خیابانی 1401، در شهر‌های مختلف ایران، پروژه کشته‌سازی باز هم به راه افتاد و رسانه‌های ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهر‌های مختلف ادعا می‌کردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.

خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان 16 ساله و اهل خرم‌آباد استان لرستان که در تهران زندگی می‌کرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشته‌سازی‌ها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیرو‌های امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.

نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشته‌سازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سی‌ان‌ان همگام با جریان رسانه‌ای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمع‌آوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.

شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهران

در تاریخ 30 شهریور 1401، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافی‌نژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشت‌بام فوت کرده و کوله‌پشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشت‌بام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.

بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان 1401، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت 7:30 روز چهارشنبه 30 شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود می‌شوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع می‌دهند. در پی آن اکیپ‌های تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه می‌شوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.

در آزمایش‌های کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگی‌های متعدد در ناحیه سر، لگن، اندام‌های فوقانی و تحتانی، دست و پا‌ها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان می‌دهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.

در جریان بررسی‌ها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از 7 ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر می‌شود که نشان می‌دهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کاره‌ای در مجاورت کوچه پشتی خانه خاله‌اش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازه‌اش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمه‌کاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربین‌های مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمی‌کرده است.

به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلتر‌های سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.

ادعا‌های متناقض خانواده نیکا شاکرمی

یکی از دوستان نیکا درباره صحبت‏‌های خاله نیکا با رسانه‌های خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بی‌بی‌سی خوشحال بود و می‌گفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد می‌گفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!

یکی از ادعا‌های دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بی‌بی‌سی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس می‌گیرد و ادعا می‌کند که خانواده‌اش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتا حرف‌های خاله نیکا را انکار کرد.

طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی می‌کرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی می‌کرده است.

اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت 21:26 تا 23:05 شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیام‌ها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت 04:57 بامداد سی‌ام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش می‌نویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»

مادر نیکا ساعت 19:09 دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجددا به دخترش پیام می‌دهد و از او می‌خواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد می‌دهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و می‌گوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران می‌آورم.»

خاله نیکا نیز در 31 شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او می‌گوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»

این پیام‌ها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خوانده‌اش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیام‌های رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خاله‌اش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکه‌های معاند فاصله فراوانی دارد.

در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، می‌توان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آن‌ها در تاریخ 7 مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده می‌شود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.

علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمی

خانواده نیکا در تاریخ 7 مهرماه یعنی 9 روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقه‌ای نداشته، با انگشت‌نگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.

شاهد بر این موضوع این است که در نامه‌ای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان می‌دهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.

همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهول‌الهویه» ذکر شده است.

با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.

در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانه‌های بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.

اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیات‌الغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبت‌هایی که کردیم، با توجه به فراخوان‌هایی که شده بود و احتمال می‌دادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که می‌تواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشته‌سازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»

دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمی

همانطور که بیان شد، با بررسی‌های انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیه‌های مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولا برای خودکشی استفاده می‌شود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئن‌ترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.

نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعا کشنده است.

نهایتا، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان می‌دهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیرو‌های امنیتی انجام شده، اما رسانه‌های معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعا‌های دروغین خود، اقدام به انتشار داده‌های غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعا‌های خود نکشیدند.

گزارش‌های غیرمستند رسانه‌های خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمی

عملیات روانی از مهم‌ترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفته‌رفته پیچیده‌تر نیز می‌شود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانه‌هایی مانند: بی‌بی‌سی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و... سازماندهی می‌شود.

در اغتشاشات 1401، سی‌ان‌ان به عنوان یکی از بازو‌های رسانه‌ای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سی‌ان‌ان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارش‌هایی علیه ایران پرداخت.

تا پیش از این، رسانه‌های سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانه‌های زرد وابسته به خود مانند: شبکه‌های منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بی‌بی‌سی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بی‌اعتباری و بی‌حیثیتی این شبکه‌ها، رسانه ظاهرا معتبری مانند سی‌ان‌ان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.

سی‌ان‌ان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژه‌ای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلا‌ءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.

سی‌ان‌ان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استناد‌ات عجیبی آورده بود؛ مثلا حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.

همچنین سی‌ان‌ان مدعی شده بود که نیکا در ساعت 20:37 دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماس‌های نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت 11:30 الی 11:40 که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.

بررسی گزارش‌های سی‌ان‌ان نشان می‌دهد که ظاهرا این رسانه خود را «مرجع» می‌داند و ادعا‌هایی که از سوی رسانه‌ها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» می‌کند.

این جریان نشان می‌دهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانه‌های جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سی‌ان‌ان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.

ژیار گل، گزارشگر بی‌بی‌سی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره می‌کند و با تأکید می‌گوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانه‌های جنایت علیه او معرفی می‌کند!

در حالی که، ظاهرا نمی‌دانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!  

بی‌بی‌سی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفا بر اساس شنیده‌ها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع 29 شهریور 1401 مفقود شده و پس از 11 روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.  

در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیرو‌های امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روز‌ها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشته‌سازی‌ها قرار گرفت.

منبع: میزان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بازداشت ۲ هزار نفر از معترضان حامی فلسطین در آمریکا
  • ترکیه ۴۱ نفر را به ‌اتهام ارتباط با گروهک داعش بازداشت کرد
  • بازداشت ۴۱ تروریست داعشی در ترکیه
  • فلسطین باید به صاحبان اصلی آن برگردد
  • ضرورت مبارزه ایران و افغانستان با داعش به عنوان تهدید مشترک
  • داعش مسئولیت حمله تروریستی به نمازگزاران شیعه در هرات را برعهده گرفت
  • تخریب ۸۰ درصد مدارس غزه و تبدیل آن به بازداشتگاه و مرکز شکنجه
  • پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟
  • ترکیه ده‌ها نفر را به ظن ارتباط با داعش دستگیر کرد
  • از ادعای شکنجه تا پیام‌های لحظه آخری نیکا به مادرش